مدیریت امور پردیس های استانی
دانشگاه فرهنگیان یزد

سلام برتو ای مطلع فجر ! ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش ‏آمدی، دهه فجر مبارک

«والفجر»، سوگندِ همیشه برپا و برجای خداوند است، که نوید بخشِ پگاهِ روشنِ پیروزی، در افقِ جهادِ امت هاست.

«بهمن»، ماه شوریدگان دلداده ای است که سرمست از کلام و پیام آن پیرِ می فروش، خود را به خطِّ خون و آتش زدند و «گل تکبیر» را در همه جای این میهن شکوفاندند.

«دهه ی فجر»، میقات ده روزه ی یاران امام راحل(ره) است که پیش پای آمدنش، فرشی از بشریت گستردند و «مهرآباد» تا «بهشت زهرا» را از حضور خویش آکندند. بهمن، ماه خداست، فصل صداقت است، بهارانِ ایمان است، بهمن، «بهار در زمستان» است.

 

دهه ی فجر، کلید گشاینده ی درهای پیروزی به روی این ملت عظیم بود که «استقلال» و «آزادی» و «جمهوری اسلامی» را به ارمغان آورد.

دهه ی فجر، سرود حنجره های داوودی است که در رهگذرِ نسیم ایمان، ترانه ی آزادی خواندندو بر مائده ی استقلال، نعمتِ پیروزی گستردند.

دهه ی فجر، میثاق دوباره و همواره ی ما با خون شهیدان و خطّ رهبری و ولایت است.

1ـ محدثی، جواد، قطعات، ص 69.

 

سلامِ پیروزی1
جواد محدثی

هر که مستِ شراب شهود و شهادت است، جرعه ای از سبوی آن پیر نوشیده و هر چه شکوفایی ایمان و اسلام است، چشمه ای است که از کوثر نهضت او جوشیده است.

فجر فرخنده ی انقلاب، پایدار خواهد ماند و همواره روشن تر خواهد تابید، هر چند کوردلان و خفّاشان و خنّاسان نخواهند و نپسندند.

پانزده ی خرداد، نقطه ی عطفی بود که ملت را به قیام مکتبی و حرکت اسلامی وا داشت. در این نهضت، «قائمان به حق»، که «تکبیره الاحرام قیام» گفته بودند، به «سجده ی شهادت» افتادند و «رکوع های سرخ» و رکعات خونین و تشهدهای لاله گون، سرانجام، «سلام پیروزی» را به دنبال داشت.

حنجره های داوودی، در رهگذر باد، در چشم انداز آفتاب، در سایه سار ایمان، در موج خون، در شط جهاد و... سرود فجر حقیقت را سر داد.

«22 بهمن»، اوج این موج های خونین و متراکم، و موج این شط های خروشان بود که «کلمهُ اللّه » بر فراز زمان جای گرفت و خداوند، این ملت را یاری کرد.

22 بهمن، فرزند پانزده خرداد است. پیروزی انقلاب، مدیون خون شهیدان «فیضیه» و «دانشگاه» است و نهضت، ریشه در قرآن و نهج البلاغه دارد و مردم از امام حسین علیه السلام و زینب، الهام و درس می گیرند.

1ـ محدثی، جواد، قطعات، ص 36.

 

معجزه ی رهایی
افشان صالحی

فانوس، در عطش شعله ای می سوخت، کبوتر، از چشم آسمان، افتاده بود، دریا، غرق در رخوت بود، زمین، خورشید را طواف نمی کرد، چهره ی باغ، چروکیده بود، جامه ی شب در دست و پای سپیده، می افتاد، سکوت، آخرین نفس های خود را از تنگی سینه اش، برون می داد؛ بوف ویرانگی، روی دیوار شب، شوم، می خواند؛ لب های خشک دهکده، تاول زده بود؛ وطن، با خود، بیگانه بود وخودی در وطن.

ناگهان از پشت حصار شب، نمای مردی پدیدار شد، مردی که اسرافیل شد در صوربیداری و امواج نگاهش، کویر را توفانی کرد، مردی که بی اعتنا به تهدیدهای مرگ، سینه اش را آماج خنجرِ سیاهی ساخت، چشمهایش از روشنِ جرعه های هشیاری، برق می زد؛ اعجازِ دستش، طلسم تاج را شکست، از نگاهش، فانوس ها، سیراب شدند و شاخه ها به سمت آسمان، پر گشودند.

پشتِ بام از سنگینی فریادها شکست، تن دیوار، از زخم های گلایه، پر شد در اضطراب چشم کوچه، دریاچه ی سرخ رویید، خون، در رگ حادثه جوشید، پرنده ی فریاد، از قفس حنجره پر کشید، سینه ی خیابان، رنگ عشق گرفت.

و... اینک، زمین، نفسی کشید و از کابوس زمستانی خودسربلند کرد. صدای مردِ بزرگِ بلندآوا، خواب را در چشم باغ شکست. خطوط فاصله محو شد، آواز رهایی از در و دیوار طنین انداخت. و... روح خدا با کلام خدا معجزه کرد.

 

نور باران
فاطمه سادات بنی زهرا

آن روزها، همه دست در دست هم و به پشت گرمی قلب های خالص یاران، زندگی را در ایثار خلاصه کرده بودیم. چه زیبا بود با هم بودنمان! چه زیبا بود آن روزهایی که اصالت و هویت خویش را باز یافتیم و چون بهمن به خیابان ها ریختیم و عظمت اسلامیمان را به تماشا گذاشتیم!

مردم، دیگر توان گذر از جاده های شب را نداشتند. دیگر تحملِ در گلو فشردنِ نغمه های آزادی بخش را نداشتند. دیگر تابِ رفتن از کوچه پس کوچه های مه گرفته ی خفقان و وحشت را نداشتند. دیگر دیدن چهره های در آینه های غبار گرفته ی ظلم و ستم، برایشان سخت بود.

 

ناگهان بوی خوش عشق، ملایک را بر طواف ایران کشانید. آسمانیان، زمینیان اهل دل را به پایان شب سیاه، بشارت دادند و عرشیان هلهله کنان فرشیان را مژده آوردند که: «قد جائکم من اللّه نورٌ»؛ «خداوند زمین را نور باران کرده است»، برخیزید! خواب را بشکنید و چشمان ظلمت گرفته را به سوی نور بگشایید! اکنون زمان آن فرا رسیده است که چشمه ی زلال توحید، تمامی شریان های زمین را حیات دوباره ببخشد.

 

قلب های یخ زده، ندای «هل من تاصر ینصرنی» را لبیک گفته و طپش آغاز کردند، بر شب، شبیخون زدند و ظلمت را شکستند و با خبرِ رسیدنِ نگار، راه را گلباران کردند تا گام هایش بر لطافت گلبرگ ها بنشیند و عاشقانه به استقبالش شتافتند.

 

آن روز گل های سرخ شکفتند، اقاقی ها روییدند و چشمان مست نرگس ها، بر لبخندِ شقایق، غزلی تقدیم کردند، بلبلان، بر شاخساران ذهنمان نغمه ی آزادی خواندند و کبوترهای رها شده به شوق آمدند و پرواز را تکرار کردند.

 

مردی از جنس خدا و به رنگ بهشت که کوله بارش همه نور بود و ارمغانش همه سبز، نگاهِ سراسرِ عشق و امیدش را بر قلب های منتظر افکند و به سلامت به سر منزلِ مقصود رسید. خورشید از قلب مهرآباد طلوع کرد و زمستانمان را درهم شکست.

او آمد تا با چشمان عشق ببینیم، با گام های دل قدم برداریم و وسعت بیکران بهشت را دریابیم و طعم شیرین پیروزی را بچشیم.

و سرانجام... آفتابِ درخشان پیروزی و فجر صادق از افق نیلگون بغض درخشید و روز 22 بهمن، روز خدا، روز تحقق آرمان های علی و حسین، روز استقامت دین، روز فراز آمدن بیرق دین از پس تاریک قرون، روز اعتصام به «حبل اللّه »، روز سرافکندگی مُهر سکوتْ بر لب نهادگان و فخر و عزتِ رنجْ دیدگان، روز انفجار نور فرا رسید.

وه! چه نوربارانِ به یاد ماندنی و خیره کننده ای!

 

انفجار زمان
سیدکاظم سیدباقری

و آن گاه که آفتاب انقلاب، بر سرزمین ستم دیده ی ایران تابید، زمین روییدن آغاز کرد و مهربانی، در هر گوشه ی کشور لطافتی تازه پیدا کرد. آفتابی تابید که یخ های جمودْ فکری و انجمادِ اجتماعی را آب کرد.

آن روزها همه جای ایران را، حرارت و شور، روشنی و فروغ، فرا گرفت و ستم دیدگانِ تاریخ توانستند در پرتو نگاه مهربان و دست های عاشق امام خمینی ـ رحمه اللّه علیه ـ نفسی تازه کنند و به روزهای آینده و لحظه های در پیش، امیدوار باشند.

در روزهای انقلاب، از کوچه ها و خیابان های شهر ما، بوی عشق می آمد. کلام شیرین و قاطع و درهم کوبنده ی امام(ره)، به سان کوثری جوشان و زمزمی زلال، مردم را هدایت می کرد و رو به سوی نور، رهنمون می شد.

گل های ایمان و خشم و شجاعت به بار نشست، ایران تاریخی دوباره آغاز کرد و به سوی چشمه های نور و رویش های ابدی حرکت کرد.

دهه ی فجر، میلاد نوین امتی است که درتاریخ بشری، یکی از شورانگیزترین، عمیق ترین، زیباترین و اصولی ترین تحولاتِ حماسه آفرین را، بر مبنای «ایمان» و بر محور «امامت»، آفریده است. دهه ی فجر، روزهای «انفجار» زمان است. روزهای ولادت «نور» و «ایام اللّه » است.