مدیریت امور پردیس های استانی
دانشگاه فرهنگیان یزد

اجرای طرح استعماری حذف حجاب به دست رضاخان (1314 ه ش)

کشف حجاب 
در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرک های خارجی داشت. این پدیده ناشی از 
تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در 
میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده اند. در این 
بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است. این 
مقاله به بررسی روند تاریخی کشف حجاب می پردازد. 

مبارزه 
با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی هیچگاه یک پدیده درونی نبوده و منشأ 
بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجمی استعماری با هدف مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد 
انشقاق و جدائی در میان ملل مسلمان، ترویج فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی 
و نهایتاً انهدام اساس استقلال مسلمانان می باشد. «همفری» کارشناس و جاسوس معروف 
انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان 
می باشد، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددی از خصوصیات مسلمانان از جمله اعتقاد 
به مبانی اسلامی، حفظ حجاب اسلامی، استحکام کانونهای خانواده و تبعیت فرزندان از 
روش پدران و نیاکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با این مبانی و ارزش ها را مورد تأکید 
قرار داده است.[۱] 


وی که 
مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بوده، از بی حجابی و برداشتن 
حجاب زنان و رواج بی بند و باری به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها در مبارزه با 
استقلال ملت های مسلمان یاد کرده است. توصیه های «همفری» در بسیاری از کشورهای 
اسلامی توسط دولت هائی که به دربار لندن و یا متحدان اروپائیش وابسته بوده اند، به 
اجرا گذارده شده است. اسماعیل پاشا در مصر که در ۱۸۶۳ میلادی بر تخت سلطنت نشست در 
۱۸۷۰ به آزادی زنان با مفهوم اروپایی آن در کشورش رسمیت داد. در الجزایر نیروهای 
اشغالگر فرانسوی برای در هم شکستن انقلاب مردم، از جمله به مبارزه علیه حجاب زنان 
روی آوردند. در ترکیه، مقابله با حجاب اسلامی از نخستین برنامه های کمال آتاترک 
برای اسلام زدائی بود. این برنامه ای بود که در کنار سایر تصمیمات از جمله منسوخ  
کردن دادگاه های شرعی، تعطیل مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای 
نظام شریعت، رواج رسم الخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی 
یکشنبه ها به جای جمعه ها و ... به اجرا گذارده شد. در افغانستان نیز امان الله خان 
با تأسیس «انجمن حمایت از نسوان» در ۱۹۲۸، بانی مبارزه با حجاب زنان مسلمان آن کشور 
گردید. کشف حجاب در ایران کشف حجاب در ایران نیز پدیده 
خودجوش داخلی نبود و محرک های خارجی داشت. این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و 
رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و 
زندگی غربی را تجربه کرده اند. در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در 
اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است. براساس شواهد تاریخی اولین نشانه های کشف حجاب از 
دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت 
پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار و 
دارالخلافه تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجدد خواهی به 
محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد. این وضعیت کم و بیش تا 
پایان دوره قاجار ادامه داشت. میل حکام قاجار به کشف حجاب و 
مقاومت خانواده ها سبب شد تا پدیده کشف حجاب به غیر از دربار و محافل نزدیک به شاه، 
رشد چندانی نیابد. هر چند در اواخر دوره قاجار و در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، 
سیاسیون «نوگرا» و «منور الفکر» گام هایی در حذف پوشش 
اسلامی بانوان و اشاعه بی حجابی در جامعه برداشتند و نویسندگان و شعرایی چون ایرج 
میرزا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ملک الشعرای بهار در این زمینه ها قلم فرسایی 
کردند. آنان مشروطه را به معنای تجدد خواهی خوانده و بی حجابی را از مظاهر 
تجددخواهی قلمداد کردند. طراحان و منادیان کشف حجاب می دانستند که برای رسمیت 
بخشیدن به این پدیده باید زمینه های لازم ابتدا در کانون های خانواده فراهم آید. از 
دید آنان مخالفت مرد با بی حجابی همسر در معابر عمومی عامل اصلی عدم پیشرفت کشف 
حجاب بود. از این رو، برنامه های اولیه درجهت تغییر ذهنیت سرپرست خانواده تدوین شد 
و سپس جنبه رسمی و قانونی یافت. در وهله نخست از کارکنان دولت آغاز کردند، زیرا 
آنان در کنترل دولت بودند و دولت نظارت بیشتری بر رفتار آنان داشت. از سوی دیگر، 
پذیرش این تغییرات توسط آنان، می توانست راه را برای پذیرش سایر افراد جامعه نیز 
هموار کند. بدین منظور و برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل 
کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان ـ 
دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی ـ به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از 
جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتی های اهل سنت و ... از این مقررات مستثنی شدند، امّا 
اجرای این قانون با مقاومت گسترده ای در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد و روحانیون 
نیز پیشتاز این مخالفتها بودند. تشکیل جمعیت بیداری نسوان ـ دی۱۳۰۵ـ 
ترویج دکلته و منع چادر از سوی ملکه، حضور خانواده سلطنتی با وضع زننده در قم ـ 
نوروز ۱۳۰۷ـ ، مسافرت امان الله خان افغان به همراه همسرش ثریا به ایران ـ خرداد 
۱۳۰۷ـ و حضور تعدادی از زنان افغانی همراه آنها که در میهمانی ها حجاب را رعایت 
نمی کردند و در بازگشت به افغانستان نیز با  لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران 
عبور می کردند، از نشانه های گرایش دربار رضاخان به کشف حجاب بود.[۲] 
در ۱۳۱۰ ش. مجلس شورای ملی ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه 
که «تجاوز به حقوق زن در شرق» 
خوانده می شد، صادر کرد. در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در 
برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از 
زنان بی حجاب حمایت کند.»[۳] 
تشکیل «کنگره زنان شرق» در ۱۳۱۱ ش. در تهران و دعوت از زنان بی حجابِ کشورهای دیگر 
از دیگر گام های رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در این کنگره که به ریاست 
«شمس پهلوی» برگزار شد، از بی حجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد شد ودر مورد آن 
تبلیغات فراوان به عمل آمد. استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی 
به سبک اروپا از دیگر عوامل زمینه ساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه 
سابقه ایجاد این مدارس نیز به دوره ناصرالدین شاه باز می گشت، امّا رضاخان در 
آستانه اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود. سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد 
۱۳۱۳ و مشاهدات وی از بی حجابی در آن کشور، او را در پی گیری روند مقابله با حجاب 
مصمم تر ساخت. رضا شاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» 
گفت: «ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان 
اقدام کنیم.»[۴] 
و در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس الوزرا گفت: «نزدیک دو سال است که این موضوع ـ 
کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و 
زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در 
کارهای مملکت به آنها کمک می کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً 
چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.[۵] 
رضا شاه در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی 
به عنوان گام تازه ای برای پیشبرد روند بی حجابی در کشور تأسیس کرد. در مرحله بعد 
وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل مردان و کشف حجاب زنان، 
مقررات جدیدی در مورد نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه نیز به وزرا و نمایندگان مجلس 
اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند. در قدم اول بی حجابی از زنان وزرا، 
معاونان، وکلا و مسئولان کشور آغاز شد. حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی 
آن در ۱۷ دی ۱۳۱۴، به ولایت ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومت های 
خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر ۱۳۱۴ از نمونه های آن است. آیت  
الله قمی، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله سید یونس اردبیلی، آیت الله سید 
محمد تقی خوانساری، آیت الله حجت کوه کمره ای و آیت الله میرزا محمد آقازاده از 
جمله مراجع وعلمای سرشناس بودند که نسبت به اقدامات رضاخان در ترویج بی حجابی 
شدیداً اعتراض کردند. بسیاری از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید 
شدند. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه با همسر و دختران کشف حجاب کرده خود، در مراسم جشن 
فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت.[۶] 
همه مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش طراحی شده 
با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در سخنانی در این مجلس اظهار داشت: 
«باید خیاط ها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما 
میله های زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای 
قفس، خانه قشنگی بسازد.»[۷] 
مراسم روز 
۱۷ دی ۱۳۱۴ در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از 
آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بی حجابی را آزادی زن، تجدد او و 
همتایی اش باپیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند. کشف حجاب در سالهای باقی مانده 
حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب ماندگی شمرده می شد. به همین دلیل 
نیز، برداشتن چادر از سر زنان به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران انتظامی شده بود. 
کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی در جامعه را در پی داشت و خشم بسیاری از مردم به 
ویژه قشر مذهبیون را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ حجاب از منازل خارج 
نمی شدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش می کردند تا حجاب خود را 
درکوچه و خیابان، به دور از چشم مأمورین، حفظ کنند. پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید 
اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان 
قلم می زدند و درباره مظاهر «تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت 
اروپائیها» مطلب می نوشتند. برنامه کلی حکومت نیز دردورة حکومت پهلوی دوم همچنان 
تبلیغ بر بی حجابی بود و باکسانی که علیه آن اقدام می کردند و یا تبلیغ به حجاب در 
برنامه هایشان بود، برخورد می شد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در 
دورة رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دوره پهلوی دوم و در پی 
آزادی های نسبی سال های اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند. 


منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی 


پی نوشت ها: 

[۱] 
. تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد 
تاریخی، ص ۷۳. 

[۲] 
. فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم، 
تابستان ۱۳۷۶،ص ۷۴. 

[۳] 
. فصلنامه، همان، ص ۷۸. 

[۴] 
. کشف حجاب، زمینه ها، پیامدها و واکنش ها، مهدی صلاح، 
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۱۱۷. 

[۵] 
. کشف حجاب، همان، ص ۱۱۸. 

[۶] 
. فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های 
سیاسی، ج ۳، ص ۲۲۰. 

[۷] 
. کشف حجاب، همان، ص ۱۴۰. 


نظرات کاربران